زندگی یک زن مسیر غیرمنتظرهای گرفت، هنگامی که یک حادثه عجیب و غریب همه چیزی را تغییر داد. مادر دو فرزند، جوآن دیویس، در یک شب فرصتسوز در آپارتمان خود در بارکینگ، شرق لندن، در میان گردبادی از طوفان و شلوغی قرار گرفت. هنگامی که ساعت دوازده شب به تاریخ ۳ اکتبر رسید، سری از رویدادهایی که رخ داد وجود او را برای همیشه تغییر داد.
همسر جوآن، کن، مصدومیتهای شدیدی را تجربه کرد و گربههای دوستداشتنیشان به شکل تراژیکی در یک آتشسوزی به وقوع پیوست که ناشی از عقبماندگی باتری لیتیوم بود. در یک لحظه ترسناک، جوآن باید به سرعت برای نجات کن و هشدار به مقامات دهد که باعث شد عملیات نجاتی عظیم با شرکت ۶۰ آتشنشان برای تخلیه ساختمان به کار برود.
پیامدهای آتشسوزی عمیق بود. کن از سوختگیهای قابل توجهی رنج میبرد و هنوز هم بیمارستانی است، در حالی که حیوانات خانگی محبوبشان، توبی و تیلی، در برابر آتش فدا شدند. اثرات عاطفی بر جوآن نامتناهی بود، با از دست دادن خانه، اموال و همراهان خوک خود که هر لحظه پشتیبانی وحوشی برای او بودند.
این حادثه نوری روشن بر خطراتی که با باتریهای لیتیوم مرتبط هست، بهویژه در رابطه با تأمین نیرو برای دستگاههای مختلف انداخت. در حالی که تحقیقات به علت تصادفی اشاره داشت، پسزمینه آن باعث شد جوآن رویاهای جدیدی را روی خود مشاهده کند—یک واقعیتی که تصورش را هرگز نداشته بود.
هنگامی که او در این فصل چالشبرانگیز زندگی خود را رد میکند، استقامت و پایداری جوآن آزمایشش میشود. هر قدمی که به جلو میرود، شاهادی بر قدرت او در مقابل مشکلات است، تصویری از امید در میان خاکستر تلخ ناامیدی را به تصویر میکشد.